خلاصه جریان پرونده
خانم م. س. ر. با وکالت خانم م. ش.چ. وکیل مرکز مشاوران قوه قضائیه دادخواستی بطرفیت خانم ص. خ.ر. دادخواستی بخواسته رفع تصرف عدوانی و تخلیه صوری یک باب منزل مسکونی تقدیم محاکم عمومی ل. (ز.) نموده که پرونده به شعبه دوم ارجاع شده است . شرح دادخواست اجمالاً اینستکه خواهان بنا به سند مالکیت شماره … -93/11/3 تنظیمی در دفتر اسناد رسمی مالک رسمی شش دانگ یک باب منزل مسکونی است که شخصاً به آن نیاز دارد وخوانده بدون جواز قانونی و بدون وجود هر نوع قراردادی منزل فوق را تصرف عدوانی نموده است که بشرح خواسته تقاضای رفع تصرف عدوانی و تخلیه فوری آن را درخواست کرده است . در تاریخ 94/4/1 در جلسه دادرسی که وکیل خواهان حاضر بوده است آقای ا. ح. نیز با تقدیم وکالتنامه ای از سوی خوانده به عنوان وکیل وی حاضر بوده است. وکیل خواهان دعوی را بشرح دادخواست اعلام کرده و اضافه نموده ملک موضوع دعوی در اصل متعلق به آقای ح. خ. بوده است که ساختمانی دو طبقه است و کل شش دانگ در تاریخ 93/11/3 به نام خانم م. س. شده است خانم م. س. همسر آقای خ. بوده و دو طبقه از سال 56 در تصرف او بوده است طبقه بالا رابه مادرشوهرش ب…. تحویل داده و به شهادت آقای ح. خ. بعنوان شاهد استناد می نماید وکیل خوانده نیز دفاعیات را بشرح لایحه تقدیمی اعلام کرده . وکیل خواهان اضافه کرده که تخلیه فوری را مسترد می نماید و صرفاً تقاضای رفع تصرف عدوانی نموده است وی همچنین در ادامه اظهار داشته شوهر موکل مرحوم ا. ک. تصادف کرده و فوت نموده . پدر موکل ح. خ. در اسفند همان سال موکل را همراه فرزندانشان که بدون پدر بودند در منزل خود نگهداری می کرد و در این مدت بیش از 3 سال در ملک تصرف دارد . و با سختی و مشقت زندگی کرده و مادر خود را نگهداری کرده است آقای ح. خ. در پرونده ای به کلاسه 921361 که در همین شعبه تحت رسیدگی است موضوع اثبات مالکیت نسبت به شش دانگ یک قطعه زمین را که ارتباطی با پرونده ندارد در متن آن اقرار کرده است . دادگاه از آقای ح.خ . نیز به عنوان گواه تحقیق کرده که وی اظهار داشته این ملک از سال 56 در تصرف من بود و به عنوان مهریه در سال 93 به همسرم انتقال دارم اول من و همسرم و خواهر و مادر و پدرم با هم زندگی می کردیم 24 سال است که از آن خانه رفته ام بیرون و مادرم در آن خانه زندگی می کند خواهرم نیز آنجاست و خواهانها خانه دارند . الان می گوید خانه را خالی کند . لایحه دفاعیه وکیل خوانده خانم ص. خ.ر. نیز خلاصتاً از اینقراراست … در دعوی تصرف عدوانی محل بحث مالکیت وجودندارد بلکه سبق تصرف خواهان لحوق تصرف خوانده و عدوانی بودن آن است که باید اثبات شود . هر چند مالکیت اماره سبق تصرف است اما با بررسی سند مستند دعوی ملاحظه می شود که تاریخ آن 31 روز قبل از تقدیم دادخواست است که این موضوع نمی تواند سبق تصرف خواهان را ثابت کند و خللی به مشروعیت و ثبات تصرفات 30 ساله موکل وارد نمی سازد و نهایتاً رد دعوی را خواسته است . سپس دادگاه طی دادنامه 200599-94/4/18 با توجه به استرداد دادخواست در مورد تخلیه قرار ابطال دادخواست صادر و درخصوص تصرف عدوانی نیز ارکان دعوی تصرف عدوانی را این پرونده محقق ندانسته و حکم به بطلان دعوی صادر نموده است که این رأی مورد فرجامخواهی خانم م. س. (خواهان) قرار گرفته و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده که توسط دفتر ثبت و تکمیل شده و اینک تحت نظر است . پرونده حکایت دیگری ندارد. بتاریخ فوق شعبه پنجم دیوان عالی کشور بتصدی امضاءکنندگان زیر تشکیل است . پرونده کلاسه فوق تحت نظر است . پس از بررسی محتویات پرونده و قرائت گزارش عضو ممیز و انجام مشاوره بشرح آتی انشاء رأی می نماید:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
دعوی تصرف عدوانی در زمره دعاوی غیرمالی است و احکام قابل فرجام محاکم عمومی در ماده 367 قانون آئین دادرسی مدنی احصاء گردیده که اصولاً دعاوی غیرمالی جزو آرای قابل فرجام نمی باشد ، لذا با توجه به غیرقابل فرجام بودن دادنامه معنونه ، فرجامخواهی مردود اعلام می شود. شعبه 5 دیوان عالی کشور- رئیس و مستشار علی معینی – جلیلی تقویان
بدون دیدگاه