تغییر احکام قطعی را می توان بعضی مواقع تغییر داد. با توجه به اینکه رای صادر شده از دادگاه تجدید نظر، قطعی و قابل اجرا می باشد، آیا دیگر امکان تجدید نظرخواهی نسبت به این رای وجود ندارد؟ جواب مثبت است. اعتراض نسبت به احکام قطعی از طریق روش های زیر ودر مهلت مقرردر قانون امکان پذیر است.
- واخواهی
- فرجام خواهی
- اعتراض ثالث
- اعاده دادرسی
در این نوشتار سعی داریم به نحوه تجدید نظر در رای و اعتراض به احکام قطعی دادگاه ازطریق واخواهی، فرجام خواهی، اعتراض ثالث و اعاده دادرسی بپردازیم. پس تا انتهای این نوشتار با ما همراه باشید.
مطابق آیین دادرسی مدنی رای قطعی به رای میگویند که امکان اعتراض و تجدید نظرخواهی نسبت به آن وجود ندارد و این رای قابل اجرا هست. کلیه آرایی که از دادگاه تجدیدنظر صادر میشوند قطعی هستند. اکثر آرای دادگاه بدوی نیز قابل تجدید نظر هستند بنابراین در ارتباط به اعتراض به رای دادگاه بدوی به نظر می رسد مسئله خاصی وجود ندارد.
ولی با توجه به اینکه رای صادر شده از دادگاه تجدیدنظر، قطعی و قابل اجرا می باشد، آیا دیگرامکان تجدیدنظر خواهی نسبت به این رای وجود ندارد؟ جواب مثبت است. باید بگوییم می توان نسبت به این احکام نیز اعتراض نمود.
اعتراض به احکام قطعی
اعتراض نسبت به احکام قطعی از طریق روش های زیر ودر مهلت مقرردر قانون ممکن می باشد.
- واخواهی
- فرجام خواهی
- اعتراض ثالث
- اعاده دادرسی
تغییر احکام قطعی دادگاه از طریق واخواهی
واخواهی: عبارت است از اعتراض محکوم علیه غایب نسبت به حکم غیابی. به موجب ماده ۳۶۴ قانون آیین دادرسی مدنی.
در مواردی که رای دادگاه تجدیدنظر مبنی بر محکومیت خوانده باشد و خوانده یا وکیل او در هیچ یک از مراحل دادرسی حاضر نبوده و لایحه دفاعیه و یا اعتراضیه ای هم نداده باشند. رای دادگاه تجدیدنظر ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ واقعی به محکوم علیه یا وکیل او قابل اعتراض و رسیدگی در همان دادگاه تجدیدنظر می باشد. رای صادره قطعی است.
الف) مهلت واخواهی
۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رای (واقعی/قانونی) برای اشخاص مقیم ایران دو ماه از تاریخ ابلاغ رای (واقعی/قانونی) برای اشخاص مقیم خارج.
ب)آثار واخواهی
نسبت به اشخاصی که واخواهی کردهاند و کسانی که واخوانده قرار گرفتهاند موثر است. مگر این که دعوا غیر قابل تجزیه باشد .در صورتی که خواندگان و خواهانها متعدد باشند ممکن است حکم نسبت به برخی از خواندگان حضوری و نسبت به برخی ازخواندگان غیابی باشد اعم از اینکه دعوا قابل تجزیه باشد یا نباشد.
نکته: اگر حکم غیابی به مرحله اجرا برسد تقدیم خارج از مهلت دادخواست واخواهی باعث توقف اجرای حکم نمیشود مگر آن که قرار قبولی دادخواست واخواهی صادر شده باشد که در آن صورت اجرای حکم متوقف میشود.
تغییر احکام قطعی دادگاه از طریق فرجام خواهی
فرجام خواهی: رسیدگی فرجامی حسب ماده 366 قانون آیین دادرسی مدنی عبارت است از تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی.
ویژگیهای فرجام خواهی
رسیدگی به صورت شکلی انجام میشود نه ماهوی دیوان عالی کشور اگر رای را صحیح بداند آن را تایید میکند (ابرام) در غیر این صورت آن را نقض و رسیدگی را حسب مورد به مرجع بدوی یا تجدیدنظر واگذار میکند.
مهلت فرجام خواهی
۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رای قطعی برای اشخاص مقیم ایران دو ماه از تاریخ ابلاغ رای قطعی برای اشخاص مقیم خارج. بهتراست بدانیم احکام و قرارهایی که قابل فرجام می باشند به شرح زیر می باشد:
آراء قابل فرجام
1.احکام: احکام صادره از دادگاه بدوی که شامل احکام مالی و احکام غیر مالی می شود. الف) احکام مالی: احکامی که خواسته آن بیش از مبلغ ۲۰ میلیون ریال باشد. ب) احکام غیر مالی شامل:
- اصل نکاح (اثبات رابطه زوجیت ،بطلان نکاح ،انفساخ نکاح)
- فسخ نکاح
- طلاق (درخواست صدور حکم طلاق ،درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش، احراز شرایط امکان وکالت در طلاق)
- نسب (اثبات نسب، نفی ولد)
- حجر (صدور حکم حجر، صدور حکم رشد و زوال حجر)
- وقف
- ثلث
- حبس (حق انتفاع)
قرارها: قرارهای زیر مشروط به این که اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد.
- قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه ،صادر شده باشد .
- قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.
2. احکام صادره از دادگاه تجدید نظر
- احکام مالی قابل فرجام نیست.
- احکام غیر مالی راجع به اصل نکاح و فسخ آن طلاق، نسب، حجر و وقف.
قرارها: قرارهای زیر مشروط به این که اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد.
- قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه تجدید نظر صادر شده باشد.
- قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا
آراء غیرقابل فرجام
- احکام مستند به اقرار قاطع در دادگاه.
- احکام مستند به نظریه کارشناسی که طرفین آن را قاطع دعوا قرار دادند.
- اسقاط حق فرجامخواهی توسط اصحاب دعوا قبل از صدور رای.
- احکام مستند به سوگند قاطع دعوا.
- احکام راجع به متفرعات دعوا که ضمن رسیدگی به دعوای اصلی یابعد از رسیدگی به دعوای اصلی صادر شده ،در صورتی که اصل دعوا غیرقابل فرجام باشد.
- احکام موجب قوانین خاص غیر قابل فرجام است.
تغییر احکام قطعی دادگاه از طریق اعتراض ثالت
اعتراض ثالث: اگر در خصوص دعوای رایی صادر شود که به حقوق شخص ثالث، خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، میتواند نسبت به آن رای اعتراض نماید. مطابق ماده 418 قانون آیین دادرسی مدنی.
آرای قابل اعتراض ثالث
- آرای حقوقی محاکم عمومی انقلاب و تجدید نظر (اعم از حکم قطعی یاغیرقطعی ، قرار، قراراعدادی هم شامل می شود.
- رای داور.
- آرای دیوان عدالت اداری ماده ۵۷ دیوان.
- اعتراض شخص ثالث متضرر از رای دادگاه کیفری راجع به اشیاء و اموال مرتبط با جرم.
شما می توانید جهت کسب اطلاعات بیشتر به عناوین ذیل مراجعه فرمایید:
ماده 406 قانون آیین دادرسی کیفری
ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی
ماده 439 قانون آیین دادرسی کیفری
انواع اعتراض ثالث
- اعتراض اصلی: عبارت است از اعتراضی که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد. اعتراض اصلی باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای مورد اعتراض باشد. این دادخواست به دادگاهی تقدیم میشود که رای قطعی معترض عنه را صادر کرده باشد.
- اعتراض طاری: عبارت است از اعتراض یکی از طرفین دعوا به رایی که سابقا در یک دادگاه صادر شده و از طرف دیگر برای اثبات ادعای خود در اثنای دادرسی آن رای را ابراز نموده است.
اعتراض طاری در دادگاهی که دعوا در آن مطرح است بدون تقدیم دادخواست به عمل میآید.
مهلت اعتراض ثالث
- اعتراض ثالث در آیین دادرسی مدنی فاقد مهلت است.
- در دیوان عدالت اداری ظرف دو ماه از تاریخ اطلاع از حکم.
تغییر احکام قطعی دادگاه از طریق اعاده دادرسی
اعاده دادرسی یا تجدید محاکمه یا تمدید رسیدگی از طرق فوق العاده رسیدگی به آراء است.
نکاتی مربوط به اعاده دادرسی
- اعاده دادرسی اصولا مختص احکام است و همانند واخواهی قرارها را شامل نمیشود.
- اعاده دادرسی مختص احکام قطعی است. زیرا تا زمانی که طرق عادی شکایت از رای وجود دارد نوبت به استفاده از طرق فوق العاده نمی رسد.
- نسبت به رای داوری داخلی امکان اعاده دادرسی وجود ندارد.
- چنانچه دعوایی در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی باشد و درخواست اعاده دادرسی نسبت به آن بشود، درخواست به دادگاه صادرکننده حکم ارجاع می گردد.
- آراء دیوان عالی کشور قابل اعاده دادرسی نیست. زیرا اساسا دیوان عالی کشور حکم صادر نمیکند که قابل اعاده دادرسی باشد.
- احکام دیوان عدالت اداری قابل اعاده دادرسی است. ماده 98 قانون دیوان عدالت اداری.
جهات اعاده دادرسی
- مطابق ماده 426 قانون آیین دادرسی مدنی، نسبت به احکامی که قطعیت یافته ممکن است به جهات ذیل درخواست اعاده دادرسی شود:
- موضوع حکم مورد، ادعای خواهان نبوده باشد.
- حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.
- وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا به مواد متضاد باشد.
- حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن، که قبلا توسط همان دادگاه صادر شده است متضاد باشد بدون انکه سبب قانونی موجب این مغایرت باشد.
- طرف مقابل درخواست کننده اعاده دادرسی حیله کند.
سخن پایانی
حکم قطعی حکمی است که اعتراض یا خواهی و تجدید نظرخواهی نسبت به آن وجود دارد ولی فقط با شرایط ویژهای که از طرف قانون آیین دادرسی مدنی نسبت به این احکام مشخص شده، میتوان به احکام قطعی دادگاهها اعتراض نمود.
بنابراین پس ازصدور رای قطعی دادگاهها، نحوه تجدید نظر به رای قطعی از طریق یکی از این راههای زیر امکان پذیر میباشد.
- واخواهی
- فرجام خواهی
- اعتراض ثالث
- اعاده دادرسی
دیدگاه کاربران
تا کنون دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که دیدگاه خود را ثبت میکند!